تولدت مبارک

روز تولدت شد و نیستم اما كنار تو

كاشكی می شد كه جونمو هدیه بدم برای تو 

درسته ما نمیتونیم این روز و پیش هم باشیم 

بیا بهش تو رویامون رنگ حقیقت بپاشیم 

میخوام برات تو رویاهام جشن تولد بگیرم 

از لحظه لحظه های جشن تو خیالم عكس بگیرم 

من باشم و تو باشی و فرشته های آسمون 

چراغونی جشنمون، ستاره های كهكشون 

به جای شمع میخوام برات غمهات و آتیش بزنم 

هر چی غم و غصه داری یك شبه آتیش بزنم 

تو غمهات و فوت بكنی منم ستاره بیارم 

اشک چشاتو پاک کنم نور ستاره بكارم 

كهكشونو ستاره هاش دریاو موج و ماهیاش 

بیابونا و بركه هاش بارون و قطره قطره هاش 

با هفت تا آسمون پر از گلای یاس ومیخک 

بال فرشته ها و عشق و اشتیاق و پولک 

عاشق تو یه قلب بی قرار و کوچک 

فقط می خوان بهت بگن :.

.

.

تولدمبارک

امروزتولده تولده تولدمبارک

اینم کیک تولد هوووووووووووووووووووووووورررررررررررررراااااااااااااااااااااااا...............

پس کادووووووووو اونو دیگه خودم میدم

واسه دوستان

 

ریاضیات عشق


یک مرد زیرک + یک زن زیرک = روابط عاشقانه
یک مرد زیرک + یک زن ابله = ماجرای جنسی
یک مرد ابله + یک زن زیرک = ازدواج
یک مرد ابله + یک زن ابله = آبستنی

ریاضیات خرید
مرد برای جنس یک دلاری حاضر هست تا دو دلار بپردازد زیرا به آن نیاز دارد
زن برای جنس دو دلاری بیش از یک دلار نمی پردازد و تازه به آن نیازی هم ندارد

معادلات و آمارها
یک زن نسبت به آینده خود نگران است تا آنکه شوهر گیر بیاورد
یک مرد هرگز نسبت به آینده خود نگران نیست مگر آنکه زن بگیرد
یک مرد موفق کسی است که بیشتر از آنکه زنش بتواند خرج کند پول دراورد
یک زن موفق کسی است که بتواند یک چنین مردی را به تور بزند

خوشبختی
زن برای آنکه با مردی احساس خوشبختی کند باید او را به میزان زیادی درک کند و مقدار کمی هم دوست داشته باشد
مرد برای آنکه با زنی احساس خوشبختی کند باید او را به میزان زیادی دوست داشته باشد ولی هیچ وقت در صدد درک او بر نیاید

حافظه
هر مرد متاهلی باید اشتباهات خویش را بدست فراموشی بسپارد زیرا دلیلی ندارد دو نفر یک چیز واحد را به یاد داشته باشند

شکل ظاهر
مردان به همان وضع ظاهر خوبی که شبها به رختخواب می روند از خواب بر می خیزند
زنان معلوم نیست چرا ظاهرشان از شب تا صبح رو به خرابی می رود

تمایل به تغییر
وقتی زنی با مردی ازدواج می کند، انتظار دارد که شوهرش تغییر کند، که نمی کند
وقتی مردی با زنی ازدواج می کند انتظار دارد که همسرش تغییر نکند، که می کند

تکنیک مباحثه
یک زن در هر مباحثه ای حرف آخر را می زند
هر چیزی که مرد بعد از آن حرف آخر بر زبان آورد ، خود سر آغاز مباحثه جدید دیگری است

به نقل از :http://firefighter.mihanblog.com/

سلام بر دوست

کجایی ای رفیق نازنینم         فدای روی ماهت ای عزیزم

مگر امسال نبودی در خبر ها          که اینجا گشته است میز نبردها

ندیدی سبز علی ها آمدند باز          چه دیدی محسن و کروبی آس

ندیدی بر سر و صورت چه دارند       ندیدی زاده شیطان نارند

همه را این جماعت .یابو خوانند    بجز این پولشان رَبی ندارند.

تو گفتی احمدی بس لنگ دراز است      از اینده که او را بی نیاز است

تو گفتی  دزد گشته احمدی جان       شکر کمتر بخور در این بحران

تو رنگ سبز پاک این لنجنها               چو ماه تابان میشوی گاه

بدان اقا که این مردم پاکند               دگر نامرد نباش ای دزد سر گند

برو اقا به فکر آن زنت باش            که دارند عکس اورا بر سر بام

خلاصه من همی کردم نصیحت         که شاید خورده باشی تو یکی لت(یعنی سیلی)

عجب تولدی بود بابا!

سلام

میلاد میلاد مبارک باد البته امروز تولد من نیست و اووووووی کلی مونده کمتر از یک ماه البت. به هر حال

ما چند روز پیش رفتیم یه جایی کجا نمیگم.

بعد از یه سری اتفاقات دیدم یک جعبه تو دستم یک نفر هم کنارمه . البته اشنا بود و محرم.

خوب گفتن این هدیه تولدته از اونجایی که منو نمیبینن الان دادن

من از اینجا و قبل از انتخابات ریاست جمهوری اعلام میکنم دمتون گرم.

 

 

تحویل گرفتن ما رو

آقا ما بعد از یک هفته و کلی روز رسیدیم خونه!

با کلی شوق و ذوق رسیدیم در خونه و زنگ زدم نمیدونید چی شد

هیچی کسی خونه نبود .

دور از جون شما مثل گربه همسایه از دیوار پریدم تو حیاط  و تازه فهمیدم که  در خونه قفله به قول شاعر :

گربه ای دیدم هراسان از درو دیوار رفت

                                                  عاقبت بر آن در بسته بماند و کار او بس زار رفت

از سرعت عمل فکر کردن خودم در شگفت شدم که ناگهان فهمیدم در حیاط قفله و نمیشه بیرون رفت

انگشت تحیر در دهان گرفتم .ناگهان فهمیدم که انگشتم روغنی هست. از انجایی که خورشید خانوم چارقد مشکی نمی خواست مستقیم ما را مورد عنایت قرار میداد به خودم  گفتم " باید یک کاری کنم آخه من ایرانیم من میتونم"

بلند شدم با دو رفتم که بپرم تا برم بالا دیوار دوباری نتونستم و با باسن خوردم زمین و با خود گفتم که این دفعه میتونم داد زدم "یا جومونگ"  و دوباره پریدم  و البته با ناحیه نشیمن گاه به زمین خوردم.

دیگه نتونستم که کاری کنم ناچار شدم که در کف حیاط جلوس کنم. ناگهان یه صدایی در گوشم گفت میلاد .. بلند شو و بعد دیدم صدا واسم آهنگ گذاشت " نه دیگه پا میشم اینبار  خالی از هر شک و تردید"

گفتم برو بابا حال داری.

خلاصه دیگه اون روز مارو حسابی تحویل گرفتن. همون اول حسابی مارا تحویل گرفتن.

چی شده؟

چی شده که    

                 تو زل زدی به این ورا

                                         نکنه نگات شده عاشق ما

نکنه شبای تاریک شما

                                         بهترهٍ از . روزای  تنهایی ما

نکنه ما رو ندیدی پشت سر

                                        اومدی ببینی رسوایی ما

آخه کجا رفتی تو از کنار ما

                                        بمون پیشم الهه بی انتها

 

عزیزم غروبهٌ

                  صد تا ستاره توی راه

                                               ما موندیمُ

                                                              تنهایی این آدما